سر نهادیم به خم، گربه هوای رمضان
نغمه دوست شنیدیم زنای رمضان
چشم و گوش و دهنی بسته به هر نامحرم
همه ارزانی ما شد ز صفای رمضان
رحمت حق طلبیدیم و شنیدیم که گفت
بارش رحمت حق است عطای رمضان
شکر و لله که از فیض دعای سحرش
هرچه درد بود دوا شد به نوای رمضان
جامه ی کبر و ریا و حسد و غیبت و ضن
همه کندیم در آخر به ردای رمضان
سر و رویی ک به محراب زخون رنگین شد
کرده افزون به خدا قدر و بهای رمضان
خون دلها که علی از غم زهرایش خورد
همگی ریخت به محراب و به پای رمضان
آخرین جرعه ی خم ، نابتر از هرغزل است
مژده ی وصل به ما داد خدای رمضان
انشاء الله